اعتبار و قوام اسناد در طهران چگونه تأمین میشد؟
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۳۷۱۶۶
به گزارش همشهری آنلاین، سیدمهدی اعرابی؛ تهرانپژوه در روزنامه همشهری نوشت؛ ازدواج، خرید یا واگذاری مغازه و خانه، طلاق و معاملاتی که نیاز به ثبت و شاهد داشت در روزگاری که خبری از دفاتر ثبت نبود، توسط معتمدان محله انجام میشد. هنگام نوشتن سند، آنچه مورد معامله قرار گرفته بود باید بهطور دقیق و با جزئیات نوشته میشد؛ زمین، دکان، باغ، باغچه، توتستان، زمین مزروعی و هر آنچه مورد معامله قرار میگرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با نگاهی به برگههای سند ازدواج یا سند مالکیت زمین به کلماتی برمیخوریم که هر کلمه توصیفی از طرفین معامله را دربردارد و حاوی بار معنایی مذهبی است. نوشتن این کلمات و عبارات در مقدمه هر سند، حاکی از قداست بخشیدن به سند است. بیشتر مردم معتقد و متدین بودند و با نوشتن این کلمات پایبندی خود را به عهدی که بستهاند محکمتر میکردند. اگر سند ازدواج یا معامله یا هر تعهد دیگری را میخواستند ثبت کنند، نوشتن این کلمات در کنار تعهدنامه به آن سند قوام و دوام متفاوتی میبخشید.
با نگاهی دقیق به اسناد قدیمی شمیران نظیر این عبارات زیاد به چشم میخورد: «غرض از تحریر این کلمات شرعیه آن است که حضور به هم رساندند در محضر شرع مطاع لازمالاطباع عالی شأن و سعادت نشان ... » و بعد از این عبارات توصیفی نام فرد مورد وثوق را مینوشتند. علاوه بر این از یکسری کلمات استفاده میکردند که ناظر بر توصیف شخصیت طرفین عقد بود. نوشتن اسم و رسم طرفین معامله یا بیع حتماً دقیق و موجز بیان میشد.
مردم معمولاً برای ثبت سند نزد افرادی میرفتند که مورد وثوق و اطمینان اهالی یک محله یا شهر بودند. به این افراد «ثقه» گفته میشد و معمولاً روحانیون هر محله یا قریه یا قسمتی از شهر بودند. در موارد خاص هم برای ثبت یک سند به مراجع تقلید مراجعه میکردند. در میان کسانی که در تهران مورد رجوع بودند نام مرحوم آشیخ هادی نجمآبادی دیده میشود. بعدها میبینیم که شیخ فضلاللهنوری، آسید عبدالله بهبهانی، آسیدمحمد طباطبایی نیز از افراد مورد وثوق در ثبت سند بودهاند.
در تهران امور حسبیه شامل تولد، مرگ، طلاق و ازدواج را ثبت میکردند، ولی ثبت ازدواج بیشتر اهمیت داشت. ثبت طلاق اگر متضمن بار مالی بود و باید ملکی جابهجا میشد یا چیزی داده میشد نزد اهل ثقه انجام میشد. آشیخ رستمآبادی و آشیخ حسن رحمتی اوینی از افراد مورد اطمینان یا ثقه در شمیران بودند. معتمدان، معمرین، کهنسالان و ریشسفیدان از افراد ثقه و مورد اطمینان بودند. این افراد به حدی مورد اطمینان بودند که اگر سندی گم میشد سخن آنها میان طرفین دعوا فصلالخطاب به شمار میآمد. سندهای ازدواج، هویت فرد به شمار میرفت و طرفین در نگهداری آن کوشا بودند. کتابت اسناد موقوفه، بیعنامهها، اسناد ازدواج، باغ، خانه، زمینهای زراعی و حتی اسناد شبکه نهرها در زندگی گذشتگان بهصورت حرفه و شغل بود. در زمانی که از ماشین تحریر خبری نبود، معمولاً کاتبان خوشخط را برای نوشتن اسناد استخدام میکردند. کد خبر 828847 منبع: روزنامه همشهری برچسبها تهران قدیم ثبت احوال شهرداری تهران تعویض شناسنامه
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تهران قدیم ثبت احوال شهرداری تهران تعویض شناسنامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۳۷۱۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، درگیری بیش از اندازه همه انسانها به فضای مجازی و کمرنگ شدن ارتباطات میان فردی در جوامع مختلف از آن دست مسائلی است که در سالیان اخیر توجه بسیاری از تحلیلگران و جامعهشناسان را به خود جلب کرده است. از طرفی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان نیز از این شرایط استفاده کرده و سوژه اصلی آثار هنری و ادبیشان را به مواجهه با این فضای جدید اختصاص دادهاند.
در سینما و ادبیات کشورمان نیز هستند هنرمندانی که به این مسئله توجه نشان دادند و آثاری را مرتبط با این فضا تولید کردهاند. یکی از جدیدترین آثار این ژانر در زمینه داستاننویسی کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» است، اثری در ژانر اجتماعی و مفهومی که ۱۰۶ صفحه دارد و انتشارات سیب کال در خوزستان آن را منتشر کرده است.
این کتاب را مصطفی عظیمیفر به رشته تحریر درآورده است و داستان کلی آن در رابطه با یک نویسنده است که تصمیم میگیرد یک روز کامل از زندگی را بصورت تحلیلی و نگاه عمیق به محیط پیرامون و جامعه سپری کند. او از ابتدای صبح تا اواخر شب به این سبک از زندگی ادامه میدهد. عظیمی فر در این کتاب توانسته از دل کارهای روزمره زندگی مفهومات و پیامهای مفیدی را بیرون بکشد. به بهانه انتشار این کتاب گفتوگویی با نویسنده آن ترتیب دادهایم.
عظیمیفر در رابطه با ایده اصلی که باعث نگارش کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» شد، گفت: با توجه به فراگیر شدن دنیای مجازی و پیشرفت تکنولوژی احساس کردم آدمها کمتر از گذشته ( قبل از همهگیر شدن فضای مجازی) رای به با خود بودن و دوستی عمیق با خود میدهند. از این رو تصمیم گرفتم کتابی بنویسم که بتواند مخاطب را دعوت به با خود بودن و وقت گذاشتن بیشتر برای خود درونی دعوت کند.
وی در مورد چالشهای مربوط به نوشتن کتابی با این ایده خاص هم عنوان کرد: در طول یک سالی که برای نوشتن این کتاب وقت گذاشتم با توجه به سبک کتاب مجبور بودم ارتباط عمیقتری با خود برقرار کنم. از این رو مجبور بودم بیشتر در محیط پیرامون شنونده باشم. فرقی هم نمیکرد این شنیدن شامل شنیدن صحبتهای آدمها باشد یا حتی گوش دادن به صدای یک رودخانه، به هر حال برای بهتر شدن کار باید هر چه بیشتر شنونده باشم. این سبک زندگی در طول یک سال برای من سختیهای زیادی داشت اما خب نتیجه کار باعث شده تا خستگی از تن من تا حدودی خارج شود.
نویسنده این کتاب با اشاره به جزئیات این اثر درخصوص سختترین بخش نوشتن کتابش هم اظهار کرد: با توجه به اینکه کتاب در قالب یک داستان بلند یک پارچه طراحی شده، فکر میکنم مرتبط ساختن مفاهیم و موضوعات مختلف در قالب یک خط داستانی مستقیم سختترین کار هنگام نوشتن کتاب بوده است.
عظیمیفر در پایان سخنانش در خصوص حسی که کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» در مخاطب ایجاد میکند نیز گفت: فکر میکنم مخاطب پس از مطالعه کتاب به این موضوع فکر کند که چقدر در انجام کارهای معمول روزمره فلسفه و مفهوم نهفته است و شاید خود نیز تا حدودی به این سبک از زندگی روی بیاورد و برای او جذاب باشد.
در بخشهایی از این کتاب آمده است:
آنقدر غرق فکر کردن هستم که متوجه نمیشوم چه زمانی کنار اجاق گاز رسیدهام. آرام آن را خاموش میکنم و دوباره راهی نانوایی میشوم. در کودکی مسیر خانه تا نانوایی بسیار دور بود. اما در جوانی و میانسالی نزدیک است. ولی در دوران پیری دوباره دور خواهد شد.
این یعنی قبل از پیر شدن باید مسیرهای طولانیتری را طی کنم تا به مقصدهای تازهتر و زیباتری برسم. زیرا اگر چنین نکنم و به مسیرهای نزدیک اکتفا کنم، روزی همین مسیرها بر من چیره خواهند شد و طی کردنشان آرزویی غیر ممکن میشود.
بعد از چند دقیقه پیادهروی به نانوایی که مشتری همیشگی آن هستم میرسم. ولی در کمال تعجب با کرکرهای تا انتها پایین آمده مواجه میشوم! یعنی چه اتفاقی میتواند افتاده باشد؟ نکند امروز روز تعطیل نانوا است و من بیخبر هستم؟ صبر کنید صبر کنید یک پیرمرد در حال آمدن است...
کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» در قطع رقعی و با کاغذ بالک (نخودی رنگ) از طرف انتشارات سیب کال منتشر شده است. بهای کتاب نیز 250 هزار تومان است.
انتهای پیام/